تجربهای از جنس نخستینها در کافه آنسو
قصههای کهن میگویند، تجربهی آفریدن چیزهای نو از ابتدا برای بشر لذتبخش و دوستداشتنی بوده است. وقتی اولین شعلههای آتش در چشم انسان نخستین رقصیدند، آنگاه که توانست گردش چرخها را کشف کند و روزی که تصمیم گرفت جهانش را خودش با دستهایش بسازد. در این بین هنرهایی خلق شدند که تا به امروز جایشان در زندگی ما پابرجاست.
یکی از زیباترین و کهنترین اشیایی که از تمدنهای بشری باقی مانده، سفال و سفالگری است. این هنر منحصر بهفرد که تا پیش از این با ظروف سفالین پایش به کافه آنسو باز شده بود، حالا میخواهد قصهای تازه را برایمان آغاز کند. اما قبل از آنکه از داستان تازهی کافه آنسو بگوییم، فکر میکنید سفال چگونه به زندگی انسانها راهش را پیدا کرده؟ چگونه انسان به ترکیب آب، خاک و آتش پی برده است؟
ظروف سفالین باستانی باقیمانده از تمدنهای کهن
شاید روزی انسانی با خودش فکر کرده که دیگر غارها برای آرزوهایش کوچک هستند. دلش خانه میخواست، غذاهایی که آتش طعمشان را عوض میکردند و چیزهایی که شاید فقط در رویاهایش دیده بود.
شاید هزاران سال بعد، مردی از راهی گلآلود گذشته و اتفاقی پایش در گل فرو رفته است. اول کمی به حفرهای که رد پایش ساخته بود، چشم دوخته اما چون باید قبل از تاریکی هوا به خانه بازمیگشته از آنجا میرود. فردای آنروز باز هم از همان راه عبور میکند که میبیند جای پایش روی گل و در اثر نور آفتاب خشک شده است. مرد به جای پا نگاه میکند. حفرهای که شبیه پای اوست و شبیه هیچ چیز دیگری هم نیست. آنقدر برایش جالب است که تصمیم میگیرد آن حفره را از روی زمین بکند و با خود به خانه ببرد.
در خانه زن میخواهد غذا بپزد اما دوست ندارد بعد از پختن غذا آنرا روی زمین یا سنگها بگذارد. در همین فکرهاست که مرد از راه میرسد. در دستش چیزی است شبیه یک رد پا که میتواند تبدیل به همان ظرفی شود که او میخواست. زن با خوشحالی کشف مرد را در دست میگیرد و آنقدر خوشحال است که با ذغالهای کنار آتش روی آن چند خط میکشد تا زیباتر شود.
روزها و شبها زن و مرد از ظرف مراقبت میکنند و غذایشان را در آن میخورند. یک روز مرد فکر میکند به جای آنکه با دستهایش آب بنوشد، چرا از ظرفش کمک نگیرد. اما تا آب را در ظرف میریزد، ظرف شکلش را از دست میدهد. مرد ترسیده و خیلی هم ناراحت است. از ناراحتی و عصبانیت ظرف را پرت میکند درون شعلههای آتشی که برای پختن غذا افروختهاند. ظرف سفالین در آتش فرو میرود.
آب و خاک و آتش جادویی بهنام ظرفهای سفالین را آفریدند
مرد به شعلهها چشم میدوزد و صبر میکند تا آتش تمام جان ظرف را در برگیرد. اما کمی بعد ظرف را از آتش بیرون میآورد چرا که چیزی توجهش را جلب کرده است. میبیند هم نقشهایی که زنش با ذغال کشیده بود دیگر پاک نمیشوند و هم ظرف انقدر محکم شده که در برابر آب هم مقاوم است و از همه بهتر آنکه باز هم میتوانند شبیه آنرا بسازند. چشمهایش از شوق خلقی جدید برق میزند.
کمکم همسایهها از مرد و زن میآموزند تا رد پاهای گلیشان را اول در آفتاب و بعد در آتش تبدیل به ظرفهایی کنند که به آن نیاز دارند. بعد روی آنها عکس حیوانات، گیاهان و هر چیز دیگری که دوست دارند را میکشند و بعدها هم تصمیم میگیرند از دستهایشان برای ساختن ظرفهایی زیباتر کمک بگیرند.
کمکم انسانها یاد گرفتند که به ظروف سفالی شکلهای جدید بدهند
چند هزار سال میگذرد تا آن ردپاهای گلی تبدیل به کوزهها، جامها و ظرفهایی میشوند که امروز در موزههای جهان بر پیشانی تمدن بشریت میدرخشند. حالا علم پزشکی توصیه میکند، برای درمان دردهای روحی و جسمی چه در کودکان و چه در بزرگسالان باید به دستها خلق کردن آموخت و در این بین سفالگری یکی از بهترین گزینههاست.
سفالگری که هم میتواند با چرخهای مخصوص و هم با دست و ابزار انجام شود، هنری است که کافه آنسو میخواهد به گونهای نو آنرا در کنار خود داشته باشد.
کافه آنسو در نظر دارد تا شرایطی را بهوجود بیاورد که مهمانانش بتوانند با گل سفال و تکنیکهای سفالگری از نزدیک آشنا شوند. اگر دوست دارند تحت آموزش برترین اساتید این هنر قرار بگیرند و اگر هم وقتشان تنگ است در همان مدتی که در کافه مهمان هستند، تجربهی ساخت یک شی سفالین را بهدست بیاورند. به جز اینها میخواهد در کافه فروشگاهی برای فروش سفال راه بیاندازد. سفالهایی رنگارنگ، زیبا و دوستدار محیط زیست که میتوانند گرمابخش و زیبایی دهنده به زندگیهایمان باشند.
کافه آنسوی جدید آموزشگاه و فروشگاهی برای سفال خواهد داشت
کافه آنسوی سفالین ایدهای است که برای اجرایش ماهها و روزها در تلاش تکاپو بودهایم و هستیم و در این راه از هدایت و کمکهای اساتید برجستهای هم بهره میبریم.
ما بیصبرانه منتظر رسیدن آن روزیم که دستهایمان تجربهی خلق کردن یک شئ جدید را تجربه کنند. شاید اولین چیزهایی که میسازیم شبیه یک رد پا روی سطح جادهای گلآلود باشند، اما بیشک روزی در هزاران هزار سال بعد، از داستان ما میگویند. کافه آنسویی که دلش میخواست تجربهی خلق چیزهای جدید را به دیگران هدیه کند.
در کافه آنسو، آموزش سفالگری خواهیم داشت
در کافه آنسوی جدید با سفالهای رنگارنگ منتظرتان هستیم تا اینبار کنار هم تمدن، هنر و آفرینش را لمس کنیم.
1396/08/10, 11:06مه روشن میان اختران پنهان نمیماند، میان شاخههای گل مشو پنهان که پیدایی
© 2025 AnsooCafe All rights reserved.